تدریس عاشثانهp5

Diana;) Diana;) Diana;) · 1401/11/28 14:01 · خواندن 1 دقیقه

ژانر:هیجانی،ایرانی،عاشقانه،اجباری

.سوار شو_
دست بھ کمر زدمو گفتم
کھ چی؟یھ آبروریزی دیگھ بالا بیاد؟_
با اخم وحشتناکی گفت
!اونی کھ باید شاکی باشھ منم کھ با اون وضع توی تختم خوابیده بودی نھ تو... سوار شو_
ابرو بالا انداختم و گفتم
تختت؟اون جا مال من بود. مگھ این تھران خونھ نداره کھ تو چتر تو پھن کردی خونھ ی ما؟_
سری با تاسف تکون داد. عینکشو دوباره زد و گفت
میخواستم رو حساب فامیلی بذارم برگردی سر کلاس اما حالا کھ فکر میکنم یھ دانشجوی زشت و چاق با ھشت _
.متر زبون سر کلاسم نباشھ پرستیژم بھتره.با اتوبوس خوش بگذره
.حرفش و زد و زیر نگاه بھت زدم گازش و گرفت و صدای داد از سر خشم و حرصم و نشنید
????? 
پشت در کلاس روی زمین نشستم.ھمھ با تعجب نگاه میکردن... بھ جھنم. انقدر نگاه کنن تا چشمشون در
....بیاد
آرمان کیف بھ دست بھ این سمت میومد و داشت با دو تا دانشجو حرف میزد. با دیدن من حرف زدن یادش رفت
.و یھ تای ابروش بالا پرید
یھ چیزی بھ اون دو تا گفت کھ دمشون و گذاشتن روی کولشون و رفتن.بھ این سمت اومد با تمسخر گفت
مشکلی پیش اومده خانم رضایی؟_
پشت چشمی نازک کردمو گفتم
.یھ تازه بھ دانشگاه رسیده از کلاس انداختتم بیرون_